همین دوست داشتن زیباست...
نوشته شده توسط : احمد & فاطمه

 
امشب از آسمان دیده ی تو

 

روی شعرم ستاره می بارد

در سکوت سپید کاغذها

پنجه هایم جرقه می کارد

شعر دیوانه ی تب آلودم

شرمگین از شیار خواهش ها

پیکرش دوباره می سوزد

عطش جاودان آتش ها

آری آغاز دوست داشتن است

گرچه پایان راه ناپیداست

من به پایان دگر نیندیشم

که همین دوست داشتن زیباست

از سیاهی چرا حذر کردن

شب پر از قطره های الماس است

آنچه از شب به جا می ماند

عطر سکرآور گل یاس است

آه،بگذار تا گم شوم در تو

کس نیابد ز من نشانه من

روح سوزان،آه مرطوبت

بوزد بر تن ترانه من

آه،بگذار از این دریچه باز

خفته در پرنیان رویاها

با پای روشنی سفر گیرم

بگذرم از حصار دنیاها

دانی از زندگی چه می خواهم

من تو باشم،تو پای تا سر تو

زندگی گر هزار باره بود

بار دیگر تو،بار دیگر تو

آنچه در من نهفته است دریاییست

کاش یارای گفتنم باشد

با تو زین سهمگین طوفانی

کی توان نهفتنم باشد

بس که لبریزم از تو،می خواهم

بدوم در میان صحراها

سر بکوبم به کوهستان ها

تن بکوبم به موج دریاها

بس که لبریزم از تو می خواهم

چون غباری از خود فرو ریزم

زیر پای تو سر نهم آرام

به سبک سایه ی تو آویزم

آری آغاز دوست داشتن است

گرچه پایان راه ناپیداست

من به پایان دگر نیندیشم

که همین دوست داشتن زیباست





:: بازدید از این مطلب : 560
|
امتیاز مطلب : 132
|
تعداد امتیازدهندگان : 39
|
مجموع امتیاز : 39
تاریخ انتشار : پنج شنبه 14 بهمن 1389 | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: